#حقوق بیمار در قرآن و روایات
چکیده
اخلاق جمع خلق است و به معنای خویها آمده یعنی همان که به سرشت، طبع، سجّیه و عادت نیز تعبیر میشود و در زبان یونانی به آن «اتیکس» Etics میگفتهاند که به مفهوم رفتار و عادتهای انسان یا حیوان است، به عبارت دیگر اخلاق یعنی رفتار و اصول حاکم بر سلوک درست انسان.
آدمی همواره بر طبق فطرتش رفتار نمیکند و گاه اصول اخلاقی را زیر پا میگذارد؛ به همین سبب در جوامع انسانی همواره به ناصحانی نیاز داشتهاند و در این میان، پیغامبران الهی بهترین پنددهندگان بودهاند. پیشاپیش همه آنان، پیامبر اسلامp قرار میگیرد، چرا که فلسفه پیامبریاش را کامل کردن خلق و خوی انسان اعلام میکند. اگر ما اخلاق را هدف بدانیم به خطا نرفتهایم، زیرا پیامبران و مصلحان همواره خواسته اند پیروانشان را به مدارج عالی انسانی و کمال اخلاقی برسانند.
#مقاله بازشناسی سبک زندگی اسلامی
بازشناسی مفهوم سبک زندگی اسلامی
سميه آهنگران[1]
چکیده:
سبک زندگی اسلامی از عناوینی است که در دهه چهارم انقلاب اسلامی رهبر عالیقدر ایران برای تبیین شیوه صحیح زندگی در ابعاد اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد توجّه قرار دادهاند.
گرچه اغلب جنبه اقتصادی و معیشتی این عنوان مورد توجّه تحلیلگران اجتماعی قرار گرفته لیکن سبک زندگی اسلامی تمام ابعاد زندگی را شامل میشود. این پرسش مطرح است که پارادایمهای اصلی برای تحقق سبک زندگی اسلامی چیست؟
این مقاله در صدد است با رویکرد کاربردی بودن آموزههای دینی در عرصه های مختلف زندگی مبنای اصلی و مستند سبک زندگی اسلامی را تبیین نمایید تا فرهنگ اسلامی شناخته شود. روش تحقیق به صورت تحلیلي- توصیفی میباشد.
کلید واژه: سبک، زندگی اسلامی، اخلاق، اقتصاد، سیاست.
مقدمه:
دهه حاضر(1400-1390) دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری شده است. تحقق دو انگاره مذکور مستلزم ایجاد مکانیزمهای دقیق و کاربردی جهت ارتقاء سیستمی در سطح کلان است.
سبک زندگی اسلامی متناسب با اهداف سیستم قانونگذاری اسلامی قابل تفکیک به دو مفهوم"سبک” و
“اسلامیّت” است. سبک دلالت بر قاعدهمند بودن و روشمند بودن و اسلامیّت دلالت بر ماهیت مکتبی و مذهبی میکند.
یکی از بنیادیترین مباحث در سبک زندگی اسلامی وجود جهان بینی توحیدی است. توحید در اندیشه مبنای توحید در برنامه زندگی و افعال شخص است. اگر جهان بینی توحیدی همراه با اراده مثبت به کار گرفته شود در مرحله عمل آثاری سازنده و همگام با کمال انسان دارد. انحصار سبک زندگی اسلامی در قوانین اسلامی مستلزم انسانشناسی اسلامی است
بر اساس انسان شناسی اسلامی هریک از اعمال و رفتار ما در دستیابی ما به هدف نهایی وکمال مطلوب نقش دارد. آیات قرآن دلالت به این مطلب دارند که سعادت یا شقاوت ابدی انسان معلول رفتارهای خود اوست ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ﴾(زلزال/99، آيات 7-8)
در نوشتار حاضر به بررسی مبنای اسلامی در پنج گزاره اخلاقی، فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درسبک زندگی اسلامی میپردازیم.
1. اخلاق در سبک زندگی اسلامی
موضوع علم اخلاق انسان است و به عبارت دیگر حالت نفسانی است که شخص به آن اتّصاف پیدا میکند و به صورت عادتی نیک و پسندیده یا ناپسند آشکار میشود. (مشکینی، مترجم: فیض، 1380، ص11)
الف : اخلاق فردی
اولین اصل در اخلاق فردی تربیت خویشتن است. فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادها درونی هر موجود و به ظهور و فعلیّت رساندن امکانات بالقوه موجود در درون او را تربیت مینامند. (سادات، 1371، ص7)
جهت تربیت باید نفس انسان بستر مناسبی را برای برخورداری از علوم الهی فراهم سازد. نقش علم اخلاق آنگاه پدیدار میشود که فرد شناسایی استعدادهای خود را در گرو آن میبیند.
امام موسی کاظم (ع) میفرمایند: لازمترین علم آن است که تو را به پاکسازی دل(تهذیب نفس) هدایت کند و تباهی و فساد دل را بر تو آشکار سازد. (مجلسی،1430ق، ج78، ص333)
ب: اخلاق اجتماعی
در اثر ارتباط افراد با یکدیگر و معاشرت و روابط اجتماعی تأثیرگذاریها و تأثیرپذیریهای متقابل اخلاقی شخصیّت افراد تکوین مییابد و در احادیث به این مهم اشاره شده است که از همنشینی با آنکه رأیش سست و کارش ناپسند است بپرهیز که هر کس را از آنکه دوست اوست شناسند. (نهج البلاغه، شهیدی، 1378 ، ص353)
1-1. مبنای اخلاق از دیدگاه اندیشمندان
اخلاق در مکاتب و مذاهب مختلف از جایگاه والایی خوردار است لیکن برای اخلاق مبانی مختلفی دارند که قابل انحصار در موارد ذیل است.
1-1-1. علم و دانش
سقراط و ارسطو، دو دانشمند معروف یونان باستان، معتقد بودند که رهبری صحیح عواطف و بارور ساختن درخت فضیلت و اخلاق در نهاد انسان، در سایه علم ودانش صورت میگیرد، انسان در سایه علم به خوبیها و بدیها، به طور طبیعی به فضایل اخلاقی گرایش پیدا میکند . (سبحانی، 1391، ص13). اشکالی که متوجّه این دیدگاه است انحصاری دانستن اخلاق بر پایه علم است در حالی که علم صرف سبب جلوگیری از انجام رذایل اخلاقی نمی شود، زیرا که اخلاق بر اثر مداومت بر انجام یک رفتار حاصل میشود نه علم به آن.
1-1-2. تربیت منهای اخلاق
این طرح بر مبنای عقیده فروید و پیروان وی شکل گرفته است ؛ آنان میگویند باید مسایل اخلاقی و اصولی انسان را از آغوش پدر و محیط کودکستان و دبستان، به صورت وظیفه حتمی، به کودکان آموخت، نه تنها به آنان تعلیم داد، بلکه باید آن قدر کوشش نمود که به صورت عادت در روح و روان آنها راسخ گردد؛(همان، ص15) اینان معتقدند امیال و خواستههای نفسانی با اصول اخلاقی در تضاد هستند و صرف تربیت نمیتواند مانعی مقاوم برای جلوگیری از بروز امیال شود، بلکه اعتقاد به مذهب میتواند سبب مقاومت در برابر لذایذ نفسانی و ترک آن شود . در واقع اخلاق در غرب نوعی اخلاق انتفاعی است که تنها منفعت مادی را تأمین میکند. البته این خود نوعی انحراف از کمال انسانی است.
1-1-3. اخلاق متکی به مذهب
اخلاق دینی اخلاقي است كه توحید به عنوان اصلیترین مبنای آن و اعتقاد به روز جزا و پاداش به عنوان ضمانت اجرای آن است و تربیت را سبب کنترل و مهار نفس ميداند. (همان، ص18) از دیدگاه اندیشمندان دینی و در رأس آن عالمان اسلامی سعادت بشر با در نظر گرفتن جنبه های دنیوی و اخروی آن در گرو عمل به دستورات دینی است که بهترین روش آزموده شده در طول تاریخ بشریِّت است.
1-2. انواع معاشرت در سبک زندگی اسلامی
در ذیل الگوهای دینی و آموزههای اخلاقی ارائه شده از سوی بزرگان دین در زندگی خانوادگی و اجتماعي و در انواع معاشرت معرفی میگردد.
1-2-1. معاشرت انسانی
هرکسی به عنوان عضوی از خانواده انسانی در قبال سایر انسانها و همنوعان، وظایف و مسئولیتهای اخلاقی خاصی در برخوردها بر عهده دارد. اين برخورد فرد با افراد جامعه، قطع نظر از هر گونه رابطه خویشاوندی، همسایگی، همشهری، هموطني یا هم آییني است. (شریفی و همکاران، 1391، ص202)
1-2-2. معاشرت آیینی
روابط و تعاملی که هر فرد با سایر هم مسلکان خود دارد را معاشرت آیینی میگویند. مسلمانان به عنوان مسلمان نسبت به همديگر وظایفی دارند. در آموزههای اسلامی، نوع و کیقیت ارتباط بین مسلمانان را به زیبایی ترسیم شده است. (همان)
1-2-3. معاشرت اجتماعی
هر یک از ما با سایر شهروندان دارای روابط خاصی هستیم که با غیر شهروندان چنان روابطی را نداریم. این مسئله مسئولیتهای خاصّی را بر عهده ما میگذارد که در مواردی فراتر از مسئولیتهایی است که در برابر همکیشان خود داریم. (همان، ص204) در واقع نظر اسلام به، احسان و نیکی کردن نسبت به هر یک از افراد جامعه است که نگاهی فراآیینی است.
1-2-4. معاشرت دوستانه
معاشرتهای دوستانه به دلیل تأثیرگذاری فوق العادهای که بر روی شخصیّت انسان دارد مورد تأکید فراوان از سوی علما و بزرگان قرار گرفته به طوری که در روایات یکی از راههای شناخت دین و مذهب افراد و قضاوت دربارهی آنان شناخت معاشران و دوستان آنان است. (مجلسی،1430، ج74، صص192-188)
1-2-5. معاشرت خانوادگی
روابط سببی و نسبی در خانواده ایجاد روابط صمیمانه و حریم خصوصی میکند که مستلزم رعایت اخلاق ویژه در روابط خویشاوندی می باشد از جمله صله رحم، حق ارث، حق نفقه، حق حضانت و غیره. در ادامه معیارهای کلی اخلاق در سبک زندگی اسلامی مورد بحث قرار میگیرد.
1-3. پارادایمهای اخلاقی در سبک زندگی اسلامی
در اسلام حضرات معصومین(علیهم السلام) به عنوان الگوهای زندگي، اخلاق در سبک زندگی اسلامی را به جامعه مسلمین معرّفی كردهاند.
1-3-1. مدارا
رفق و مدارا از امور فطری و لوازم فطرت الهی است. برای ایجاد محبّت به خدا، محبّت به خلق به مثابه پایه و اساس است و لازمه محبّت به خلق مدارا با مردم است. ( موسوی خمینی، شرح جنود عقل وجهل، ص 319) صرف نظر از این حقیقت، نرم خویی و مدارا با مردم یکی از مهمترین اصول زندگی اجتماعی است. علّت اینکه رفق و مدارا سازنده زندگی اجتماعی است وجود سلایق و روحیّات و ویژگیهای متفاوت و متنوع مردم اجتماع میباشد. امیر مومنان علی(ع) میفرمایند: « بدان که بعد از ایمان به خدای عزّوجل برجستهترین نشانه عقلانیّت، مدارا با مردم است. . . . و من همه چیزهایی را که مردم با آنها زندگی میکنند و با آنها با یکدیگر معاشرت میکنند، به مثابهی ظرفی یافتم که دو سوم آن نیکی و یک سوم آن تغافل»(ابن بابویه، 1413، ج4، ص387)
امام صادق(ع) دستیابی به اهداف روابط اجتماعی را از ثمرات مدارا بر میشمارد: «کسی که در امور خود اهل مدارا باشد، به خواستههایش از مردم میرسد. »(کلینی، ج2، ص120)
بسیار واضح است که سازگاری با مردم و نرم خویی با آنان موجب جلب محبّت و دوستی آنان میشود؛ به همین دلیل مردم با چنین افرادی همراهی بیشتری دارند.
1-3-2. اهتمام به امور مردم
توصیه به مشارکت و تعاون یکی از مهمترین دستورالعملهای اسلامی است؛ به طوری که اهتمام به امور مسلمین را به عنوان یکی از پارامترهای مسلمان بودن مورد توجّه قرار گرفته است. قرآن در اين باره ميفرمايد: تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى (مائده/ 2): و (همواره) در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد!
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ: «کسی که صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نیست (از مسلمانان نیست)» (كافي، ج2، ص: 163)
تصور عموم از بشردوستی و اهتمام به امور مردم، مسائل مادی و رفاهی است امّا به صورت جامع سود رسانی و خدمت به آنان منحصر به امور مادّی نبوده بلکه امور معنوی را در بر میگیرد . بنابر این، کسانی که در جهت هدایت روحی و معنوی مردمان و ترویج و تعلیم معارف الهی و گسترش علمی و عملی توحید در سطح جامعه گام بر میدارند، سودمندیشان برای مردم به مراتب، بیشتر از سودمندی مادی و دنیوی است.
چنانچه در روايات متعددى در تفسير آيه: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعا»[2] (مائده/ 32): وارد شده است كه آيه اگر چه مفهوم ظاهرش مرگ و حيات مادى است اما از آن مهمتر مرگ و حيات معنوى يعنى گمراه ساختن يك نفر يا نجات او از گمراهى است. شخصى از امام صادق ع تفسير اين آيه را پرسيد، امام فرمود: “من حرق او غرق- ثم سكت- ثم قال تاويلها الاعظم ان دعاها فاستجاب له (حويزي، 1415، ج1، ص620): يعنى منظور از” كشتن” و” نجات از مرگ” كه در آيه آمده نجات از آتشسوزى يا غرقاب و مانند آن است، سپس امام سكوت كرد و بعد فرمود: تاويل اعظم و مفهوم بزرگتر آيه اين است كه ديگرى را دعوت به سوى راه حق يا باطل كند و او دعوتش را بپذيرد. (نك. مكارم، 1374، ج4، ص: 357)
افزون بر این، در کنار اهتمام به امور خلق به طور عام، اهتمام به امور مسلمانان و دغدغهی مسائل جامعه اسلامی را داشتن، به طور خاص، مورد تأکید اسلام و اولیای دین قرار گرفته است.
اگر کسی نمیتواند نیاز برادر مسلمانش را برآورده سازد، ولی میتواند از اعتبار و آبروی خود در این جهت مایه بگذارد، از نظر اخلاقی موظف است این کار را انجام دهد. یعنی باید از هر راهی که میتواند در جهت برآورده ساختن نیاز برادر مسلمانش بکوشد، هر چند که کوشش او به نتیجه نرسد. (حر عاملی، ج16، ص368)
1 -3-3. اصلاح میان مردم
یکی از بهترین اخلاقهای اجتماعی اصلاح بین افراد است. برای این که کدورتها و ناراحتهای بین افراد از بین برود و جامعه به صورت متحد و هماهنگ بتواند به سمت تعالی و پیشرفت گام بردارد اسلام توصیه به این امر اخلاقی میکند.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (انفال/1)پس، از فرمان خدا بترسید وخصومتهایی که میان شماست، آشتی دهید؛ و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید؛ اگر ایمان دارید.
امام صادق(ع) اصلاح بین مردم را صدقهای دانستهاند که خدا دوست دارد: صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَيْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبٌ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا (کلینی، ج2، ص209)
1-3-4. امر به معروف و نهی از منکر
لازمهی امر به معروف و نهی از منکر این است که فرد مسلمان نه تنها برای خود خواستار فضیلت و کمال باشد بلکه برای دیگر انسانها نیز خیر خواه باشد و طالب کمال مطلوب انسانی باشد. در واقع در امر به معروف صلاح کل جامعه و دفع مفسده اجتماعی در نظر گرفته میشود. در آیه زیر مسلمانان به عنوان ولی یکدیگر معرّفی شدهاند تا یکدیگر را از لغرش برحذر دارند.
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (توبه71)
با توجّه به این آیه میتوان گفت لازمهی ایمان حقیقی، داشتن رابطه دوستی با دیگر مؤمنان و داشتن دغدغه سرنوشت آنان است و لازمهی علاقه به یکدیگر، ارشاد همدیگر به خوبیها و انتقاد از بدیها و زشتیهاست و لازمهی ارشاد به معروف و انتقاد از منکر، برپایی نماز و توسعه معنویّت و فرمانبرداری از خداوند و فرستاده او و همچنین دستگیری از ضعیفان و مستضعفان (ادای زکات) است؛ ثمرهی همهی این امور، نزول رحمتهای بیپایان خداوند است. (مطهری، ده گفتار، صص76-77)
2-خانواده و سبک زندگی اسلامی
خانواده از نگاه جامعه شناسان، نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی دانسته میشود. به همین دلیل چگونگی ارتباطات و روابط اعضای خانواده با یکدیگر در حقیقت پایههای شخصیّتی و الگوهای رفتاری انسان را تشکیل میدهد. هرچند در دوران مدرن متأثر از ارزشهای مدرنیسم و پست مدرنیسم، گونههای متعددی از خانواده مورد توجّه قرار گرفته است؛ خانوادههای بدون فرزند، خانوادههای تک والدینی، خانواده تک جنسیتی، خانواده دو نوعی(انسان و حیوان)؛ امّا روشن است که وجود چنین خانوادههایی به معنای درستی و ارزشندی آن نیست و در واقع اینگونه تنوع، پیامد ارزشهای لیبرالیستی و سکولاریستی غربی است. (فوکویاما، 1374، صص175-176)
2-1. پارادایمهای روابط خانوادگی در سبک زندگی اسلامی
استحکام و بقای نظام خانواده منوط به تحقق شاخصهایی است که اعضای خانواده باید آنها را رعایت کند. در روابط خانوادگی هر یک از رابطههاي سببی و نسبی، الگوی اسلامی ویژهای دارد که در دو مبحث جداگانه بررسی میگردد.
2-1-1. رابطه سببی
اعضا و ارکان تشکیل دهنده نهاد خانواده در اسلام عبارتند از زن و مرد که بر اساس سنّت اسلام به عقد یکدیگر درآمدهاند، به عنوان ارکان اصلی، و فرزندان به عنوان ارکان تکمیلی.
سبک ارتباطات خانوادگی متأثر از شناخت وظایف و مسئولیتها و جایگاه هریک از ارکان سازندهی خانواده است. رفتار هریک از اعضا میتواند عملکرد کل سیستم را مختل کند و کارآمدی خانواده معلول و محصول کارآمدی هریک از اعضای آن است. به همین دلیل، عملکرد درست هریک از اعضا میتواند سعادت و کمال مطلوب را برای خانواده به همراه داشته باشد. (شریفی و همکاران، ص235)
2-1-1-1. رعایت اصول در انتخاب همسر
پیوند زناشویی و ازدواج مبتنی بر ارزشهایی است که در هر فرهنگی متفاوت است. در فرهنگ اسلامی لازم است ارزشهای خاصی مبنای انتخاب همسر قرار گیرد. از مهمترین آنها اصالت خانوادگی، اخلاق، دینداری، کفویت، محبّت و علاقه و انتخاب آگاهانه میباشد. (مجلسی، 1430،ج100، ص235) از انتخاب همسر با معیارهای صرفاً مادّی و ظاهری به شدّت پرهیز شده است. البتّه منظور این است که اصالت را نباید به مادیّات داد. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «کسی که صرفاً برای زیبایی با زنی ازدواج کند، چیزی را که دوست دارد در او نخواهد دید؛ وکسی که صرفاً برای مال و ثروت با زنی ازدواج کند، خدای متعال او را به همان مال و ثروت واگذار میکند، پس بر شماست که با افراد دیندار ازدواج کنید. (حرعاملی، 1409، ج20، ص50)
2-1-1-2. ارکان استحکام خانواده
استحکام خانواده از مهمترین عوامل استحکام اجتماع است؛ امنیّت روحی و روانی در خانواده مهمترین عامل تحقق امنیّت روانی در جامعه است؛ اهتمام به دین در خانواده، به اهتمام به دین در سطح اجتماع منجر میشود. بر این اساس باید تلاش کرد که نهاد خانواده کاملاً مستحکم باشد. از نظر اسلام مهمترین ارکان استحکام خانواده مودّت و رحمت میان زن و مرد است(جوادی آملی، 1388، صص68-60) در قرآن آمده است: وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم/ 21)
«مودّت» یعنی«دوستی عاقلانه و نه دوستی غریزی» و «رحمت» یعنی«گذشت مهربانانه از لغزشها وکوتاهیهای یکدیگر». این دو ملاک مبنای زندگی خانوادگی است. اگر انتخاب آگاهانه باشد دوستی پایدار و مستحکم ایجاد میشود. از جهتی هیچ خانوادهای نیست که در آن اختلاف سلیقه نباشد. اگر خانواده بر پایه مودّت شکل گرفته باشد اختلافات نیز بر پایه رحمت رفع خواهد شد. (شریفی و همکاران، ص242)
2-1-1-3. مسئولیت پذیری اعضای خانواده
مسئولیت پذیری سبب خروج فرد از خود و پیوستن به اجتماع میشود. مهم ترین مسئولیّت انسان در اجتماع خانواده مواظبت بر ایمان هریک از اعضای خانواده است. قرآن کریم در این رابطه تأکید میکند: . . ﴿: : : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلاَئِكَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾ (تحريم/6)
این آیه تأکید میکند که فرد مسلمان نه تنها برای حفظ اعتقادات خود باید حساسیّت ویژهای داشته باشد بلکه نسبت به بقیّه افراد خانواده نیز مسئول است.
قرآن کریم در سوره لقمان (ايات 13-19) نصیحتهای لقمان خطاب به فرزندش را نقل میکند. توصیه به توحید و خداپرستی و پرهیز از شرک و توجّه دادن فرزند به حیات اخروی و عکس العمل کارهای ریز و درشتی که انجام میدهد ؛ همچنین توصیه به اقامه نماز و امر به معروف و نهی از منکر و صبر بر ناملایمات و تعلیم و چگونگی برخورد با مردم و پرهیز دادن او از رذایلی همچون تکبِّر و فخرفروشی و نرمخویی و نرمگویی با مردم از جمله توصیههایی است که لقمان به فرزندش دارد. همه آنچه لقمان به فرزندش میگوید میتواند الگویی برای روابط مسئولانه اعضای خانواده با یکدیگر باشد. (شریفی و همکاران، صص243-244)
اسلام از طرفی بر حفظ و تقویت روابط عاطفی میان اعضای خانواده تأکید میکند تا جایی که امام صادق(ع) میفرماید: اگر در میان اعضای یک خانواده رفق و مدارا نباشد خیر از آن خانواده دور میشود (الکلینی، ج9، ص119) و از طرف دیگر این مسأله را بیان میکند که مبادا رفق و مدارا در میان اعضای خانواده موجب شود که کجرویها و انحرافات یکدیگر را سرپوش بگذارند و در اصلاح یکدیگر کوتاهی نمایند. پیامبر اکرم(ص) خطاب به یکی از اصحاب خود میفرمایند: مهربانیات نسبت به همسر و فرزندانت موجب داخل شدن در گناهان و محرمّات نشود. (مجلسی،1430ق، ج17، ص32)
2-1-1-4. رعایت حقوق متقابل
در اسلام برای آنکه حتی الامکان از وقوع اختلاف و نزاع میان اعضای خانواده جلوگیری شود و هریک راه اعتدال و انصاف را برگزینند برای هریک از زن و مرد حقوق و وظایفی را تعیین کرده است: حقوق مشترک اعضاء خانواده(زن و مرد) و حقوق اختصاصی زن و مرد و حقوق متقابل والدین و فرزندان. عدم رعایت این حقوق و عدم انجام آن وظایف به طور قطع کارکردهای اخلاقی و اجتماعی خانواده را تضعیف میکند. کمترین فایده و ثمره رعایت حقوق متقابل میان اعضای خانواده این است که روابط خانوادگی را به درستی و به صورت عادلانه تنظیم میکند. (شریفی و همکاران، ص243) بر زن حق اخذ نفقه، مهریه، ارث، داشتن حسن معاشرت مرد، وجود دارد که به طور متقابل باید زن از مرد تمکین کرده، احترام و اطاعت کند. همان طور كه براى مردان حقوقى بر عهده زنان گذارده شده و زنان موظف به رعايت آنند، همچنين زنان حقوقى بر مردان دارند كه آنها موظف به رعايت آنند زيرا در مكتب اسلام حق يك طرفه نيست، و هميشه به صورت متقابل مىباشد. قرآن در اين زمينه ميفرمايد: لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف (البقره/ 228): براى آنان (زنان)، همانند وظايفى كه بر دوش آنهاست، حقوق شايستهاى قرار داده شده است.
2-1-1-5. انس و احسان نسبت به والدین
اکرام والدین و توجّه ویژه به آنان و تلاش در جهت تأمین نیازهایشان از اموری است که اسلام تأکید ویژه نسبت به آن دارد. خدمت بهآنان وسیله دستیابی به بهشت معرفی شده است. امام صادق(ع) به یکی از یارانش به نام ابراهیم بن شعیب فرمود: اگر میتوانی پدر پیر و ضعیف خود را بر دوش بگیری و … و به دهان او لقمه بگذاری این کار را بکن، این بهشت فردای توست. (الکلینی، ج2، ص162)
فرزندان در ارتباط با والدین خود باید توجّه داشته باشند که رابطه فرزند با پدر و مادر مهمترین نوع رابطهای است که دو انسان میتوانند داشته باشند. والدین از علل وجودی فرزند به شمار میروند یعنی فرزند وابستگی وجودی به والدین دارد، این رابطه یک سویه است زیرا فرزند هرگز نمیتواند علّت وجودی والدین باشد. به همین دلیل، حقوق والدین بر فرزند به مراتب بیش از حقوق فرزند بر والدین است. هیچ فرزندی نمیتواند علّت هستی بودن والدین خود را جبران کند. به همین دلیل است که در قرآن کریم همواره از احسان فرزند نسبت به والدین سخن گفته است ونه برخورد عادلانه با آنان، زیرا عدالت اقتضاء میکند به همان اندازه که والدین بر ما حق دارند ما هم جبران کنیم در حالی که نمیتوان حق هستی بخشی آنان را جبران نمود. قرآن کریم میفرماید:
وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُلْ لَهُمَا قَوْلاً كَرِيماً وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً ﴿ اسراء/ 23-24﴾: پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هر گاه يكى از آن دو، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!و بالهاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»
2-1-2. رابطه نسبی
خویشاوندان، ارتباط خونی با هم دارند. ارتباط داشتن بین خویشان یک امر طبیعی است و قطع ارتباط یک امر عارضی و خلاف هنجارهای اجتماعی است که دین نسبت به ایجاد این رابطه طبیعی تأکید فراوان دارد و منافع زیادی را بر آن مترتب میداند. قطع ارتباط را یک آفت معرّفی میکند که اگر بی دلیل باشد کار ناپسندی است. اگر دلیل ویژهای داشته باشد قابل رفع و شایسته تجدید رابطه میداند. (محدثی، 1391، ص49)
در رابطه نسبی اسلام، علاوه بر حقوق رابطه سببی، قائل به حق نفقه استحبابی و در صورت نیاز حق نفقه وجوبی برای خویشاوندان نسبی میباشد؛ همچنين حق ارث و حقوق ديگري در راستاي خویشاوندی برای آنان تعیین نموده که در ذیل مهمترین حق خویشاوندی که صله رحم میباشد مورد بررسی قرار میگیرد.
2-1-2-1. صله رحم
یکی از ارزشمندترین راههای گذراندن اوقات فراغت، دید و بازدید از اقوام وخویشاوندان و دیدار دوستان است. اسلام به منظور حفظ وتقویت بنیانهای اجتماعی و روابط خویشاوندی تأکید زیادی بر صله رحم و ارتباط با اقوام دارد. برکات مادی و معنوی فراوانی برای آن برشمرده است. در احادیث از صله رحم به عنوان محبوب کننده انسان میان خانواده و بستگان یاد شده است. (الکلینی، ج2، ص151) همچنین انجام کمترین کاری که سبب ایجاد رابطه خویشاوندی میکند حائز اهمیّت است. امام صادق(ع) میفرمایند: صله رحم کنید هر چند به دادن جرعه آبی باشد. (همان)
2-1-2-1-1. آثار و نتایج صله رحم
این نوع پیوند، فوائد بسیار و آثار دنیوی و اخروی فراوانی دارد که از احادیث بسیار موارد ذیل بهدست میآید:
الف: صله ارحام، اعمال را پاک، اموال را افزون، بلاها را دفع، حساب را آسان میکند ، اجل را به تأخیر میاندازد. (همان، 150)
ب: صله رحم اخلاق را نیکو، دست را بخشنده، دل و جان را خوش میسازد، رزق را میافزاید. . . (همان، ص150، 151)
این کار نیک آنچنان مورد رضای پروردگار است که گاه تقدیر الهی را تغییر داده و خداوند به پاداش عمل نیکو بر عمر کسی میافزاید؛ امام صادق(ع) میفرمایند: ما چیزی را جز صله رحم سراغ نداریم که عمر را زیاد کند، تا آنجا که گاهی تا زمان مرگ یک نفر، سه سال مانده است، ولی او اهل صله رحم میشود. آنگاه خداوند سی سال بر عمرش میافزاید و سی و سه سال دیگر زنده میماند و گاهی اجل کسی سی و سه سال است، به خاطر قطع رحم و گسستن رابطههای خویشاوندی، کاهش مییابد و اجلش سر سه سال فرا میرسد. (همان، ص152)
نکته قابل توجّه در کلام معصومین(ع) این است که کسانی که خط فکری غیر توحیدی دارند لیکن خویشاوند مسلمین محسوب میشوند؛ دارای حق خویشاوندی هستند. (ری شهری، 1362، ج4، ص83) حتّی اگر خویشاوندان باعث آزار انسان شوند باز حقّ گسستن پیوند را نداریم. (مجلسی، 1430،ج71، ص100)
3-اجتماع و سبک زندگی اسلامی
اجتماع محل ظهور و بروز تعاملات بین افراد است. انسانها در جامعه نسبت به یکدیگر وظایف متقابل دارند. در جامعه انسانی جز با مراعات دیگران و حقوقشان، وضع رفتاری سامان نمیپذیرد.
باید این وظایف و تکالیف و حقوق، سه شاخصه داشته باشد؛ «شناخته» شود و به آن «عمل» شود و عمل «متقابل» باشد. (محدّثی، ص17)در اجتماع ارتباط شکل میگیرد. برای داشتن ارتباط صحیح قوانین آن باید شناخته شود. يكي از مهمترين رابطههايي که در اجتماع وجود دارد ارتباط دختر و پسر است. رابطه دختر و پسر به عنوان یک رابطه مبنایی در تمام روابط اجتماعی واقتصادی همچنین سیاسی در ادامه به تعریف این رابطه و ارائه الگوی اسلامی به تبیین رابطه صحیح میپردازیم.
3-1. تعریف رابطه دختر و پسر
مقصود از روابط دختر و پسر (اعم از زن و مرد) رابطهای است که خود رابطه هدف است و مقدّمه چیز دیگر نیست. این رابطه بر خلاف روابطي است که در آن خود رابطه هدف نیست، مثل رابطه و معاشرت دختر و پسری که نسبت خویشاوندی و یا رابطه شغلی و اقتصادی دارند؛ البته این گونه روابط نیز مشروط به رعایت حدود الهی و شرعی است در غیر اینصورت به بیراهه میانجامد.
نکته دیگر اینکه جنسیّت طرفین موضوعیّت دارد؛ یعنی نگاه آن دو به یکدیگر جنسیّتی است و احساسات و عواطف طرفین، رکن اصلی این ارتباط است. این رابطه نقطه اتصالی است بین غریزه جنسی و گرایشهای عاطفی طرفین که عدم شناخت و تفکیک این دو، زمینه ظهور و بروز بسیاری از مشکلات است، به ویژه اگر این دو از سایه و همراهی عقل بیبهره باشند. (داودی نژاد، 1391، ص96)
3-1-1. دیدگاه مختلف درباره اصل ارتباط دختر و پسر
1. دیدگاه افراطی: در این نگرش هرگونه ارتباطی با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رویکرد لیبرالیستی). فروید و پیروان وی مدعی هستند که اخلاق جنسی کهن، بر اساس محدودیّت و ممنوعیّت است و تمام مشکلات بشر به دلیل ممنوعیّتها، محرومیّتها، ترسها و وحشتهای ناشی از این ممنوعیّتهاست که در ضمیر باطن بشر جایگزین شده است. (همان، 97)
برتراند راسل نیز همین مطلب را اساس قرار میدهد ومیگوید: «اگر از انجام عملی(رفتار جنسی) زیانی متوجّه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم». (راسل، 1342، جهانی که من میشناسم، ص68)
2-دیدگاه تفریطی: بر پایه این رویکرد، هرگونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف ، مردود و مورد نکوهش است. این دیدگاه، نقطه مقابل دیدگاه افراطی است. راسل میگوید: «پدران کلیسا از ازدواج به زشتترین صورت یاد کردهاند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متّقی سازد؛ بنابر این میگفتند: ازدواج که عمل پستی شمرده میشد، بایستی منهدم شود». (همان، زناشویی و اخلاق، 1362، ص30)
3-دیدگاه اعتدالی: بر اساس این دیدگاه، نه آزادی مطلق و رها پذیرفتنی شده است و نه محدودیّت و منع هرگونه رابطه، بلکه بین دو جنس مخالف، در یک چارچوب مشخص، تعریف شده است.
ارتباط مجاز، ارتباطی است حداقلی و به دور از هرگونه انگیزه شهوانی و عاطفی و رابطهای است که در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انسانی باشد، نه جنسیّتی. (داودی نژاد، ص98) در حالی که در اسلام خود رابطه موضوعیّت داشته دیدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم ؛ دیدگاه اعتدالی است که در آن، رابطه بر اساس نیاز و حقیقتی که خداوند عالم در وجود انسانها قرار داده، صورت میگیرد و در آن تعالی، رشد و تقوای انسانی مقصود است، نه صرفاٌ شهوت و لذّت جنسی و ارضای خواهشهای نفسانی.
3-2. سبک زندگی اسلامی در روابط دختر و پسر
در روابط دختر و پسر روابط آگاهانه یکی از مهمترین معیارهای رابطه صحیح است. در سالهای اخیر الگوی رابطه تغییر پیدا کرده و سهولت یافته است. از جمله عواملی که کثرت رابطه را ایجاد کرده است وجود اماکنی مثل دانشگاهها، پارکها، کافی شاپها وکافی نتها و مراکزی است که حضور مشترک دو جنس وجود دارد. ویژگی عمده اماکن اجتماعی مدرن آن است که حضور جوانان در آنها بر اساس ویژگیها و هویت آنان است. (داودی نژاد، ص104)
از دیگر عوامل تأثیرگذار در ایجاد روابط صحیح انتخاب رسانه متناسب با فرهنگ اسلامی است. رسانه امروزه بیشترین تأثیرگذاری را بر شکل گیری فرهنگ دارد. استفاده از شبکههای ماهواره به صورت غلط سبب به کارگیری قوه خیال بیننده ميشود و به تبع به آن مفاسد اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.
از سوی دیگر تغییر الگوی جوانان سبب شده است که به جای خانواده و معلّمان، شخصیّتهایی که جذابیّت ظاهری دارند مورد توجّه جوانان قرار میگیرند به طوری که الگوهای منفی جایگزین الگوی مثبت شده است. و دگر سو، بالا رفتن سن ازدواج سبب شده است که دختر و پسر خود اقدام به ارتباط آزاد با جنس مخالف کنند که اینگونه روابط اغلب بر مبنای غریزه و عاطفه صورت میگیرد. در واقع هر چه نقش خانواده کمتر شده است روابط آزاد با جنس مخالف در جامعه بیشتر میشود. از سویی هر چه روابط آزادتر باشد افراد از الگوی اسلامی که دارای چارچوب و حریم خاصّی است بیشتر فاصله میگیرند و بالتبع، بنیان خانواده متزلزل میگردد.
از الگوهای اسلامی حفظ پوشش مناسب زن و مرد و محدود کردن نگاه (غصّ بصر) است. اگر در جامعه پوشش مناسب برای تن و آرایش مناسب برای گفتار استفاد شود و عفاف برقرار شود، مفاسد حاصل از این دو انگاره از بین خواهد رفت و اجتماع سالم در نتیجه روابط صحیح به وجود خواهد آمد.
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ َ (نور/ 30-31): به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ كنند اين براى آنان پاكيزهتر است خداوند از آنچه انجام مىدهيد آگاه است! و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود).
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذٰلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً ﴿احزاب 59﴾:: اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است.
بنابر این آیات غص بصر از سوی مردان و زنان و رعایت پوشش از سوی زنان عامل عفاف به شمار رفته و سبب سلامت جامعه و نزول رحمت الهی میشود.
در نتیجه سبک زندگی اسلامی در روابط دو جنس مخالف صرف نظر از مجرد یا متأهل بودن حفظ حریم و عدم اختلاط زن و مرد و رعایت شئونات اسلامی است.
شهید مطهری در این باره میگوید: سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا(ص) همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند، ولی همواره حریم رعایت میشده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. (مطهری، مسأله حجاب، 1361، ص225)
4. سیاست و سبک زندگی اسلامی
سیاست از جهت سازماندهی اسلامی بر کلیّه سطوح جامعه تأثیر گذار است. اگر سران و حاکمان جامعه اسلامی مدیران مدبّر و برنامه ریزان موفقی باشند و جامعه را طبق احکام اسلامی هدایت نموده و مجری قوانین باشند تبعیّت مردم را به دنبال خواهند داشت.
در ذیل الگوهای سیاست در جامعه اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد.
4-1. امر به معروف و نهی از منکر
مهمترین مبنای حکومت و سیاست اسلامی امر به معروف است و در اصطلاح خاص حقوقی به آن امور حسبی میگویند: «حسبه عبارت است از امر به معروف وقتى كه ترك كردن معروف شيوع پيدا كند و نهى از منكر، موقعى كه ارتكاب منكر ظاهر شده و افراد علنا و متجاهرا آن را انجام دهند و اين [امر به معروف و نهى از منكر] اگر چه از هر مسلمانى كه آن را بجا آورد صحيح است، ولى محتسب [كسى كه دولت، نظارت بر اجراى صحيح امور حسبه را به عهده او گذاشته] با متطوّع [كسى كه خودش بدون اينكه كسى و يا دولتى اين وظيفه را به عهده او گذاشته باشد بر حسب وظيفه شرعى خود به اين كار مىپردازد] در چند جهت با هم فرق دارند:
1- امر به معروف و نهى از منكر براى محتسب، به حكم ولىّ و مقام ولايت واجب عينى است و نمىتواند آن را انجام ندهد و لكن وجوبش براى غير محتسب به نحو وجوب كفايى است.
2- اقدام محتسب به امر به معروف و نهى از منكر از وظائف شغلى او بوده و جايز نيست به جهت اشتغال به عمل ديگرى آن را ترك كند ولى چون اين كار براى متطوع يك امر استحبابى است، مىتواند آن را به جهت انجام كار ديگرى، ترك كند. (نجف آبادی، مترجم: صلواتی، 1409ه. ق، 533)
امر به معروف که یک اصل اسلامی است هنگامی که در سطح حکومتی به صورت عملی اجرا شود در واقع اصلاح اجتماعی صورت میگیرد. هم عامل اصلاح مردم است و هم عامل اصلاح حاكمان كه اصلاح آنان منجر به اصلاح مردم میشود
4-2. تفاهم، يك اصل الزامى در اسلام
قرآن با توجه به ضرورت تفاهم در زندگى صلحآميز و عادلانۀ بشرى و نقش تعيين كنندۀ آن در وصول به هاهداف و آرمانهاى بشر در زندگى جمعى، روابط ملتها را از تفاهم آغاز مىكند و به پيامبر دستور مىدهد كه ملتها را به تفاهم در حد اقل مشتركات قابل قبول همگان دعوت كند، و خود در اين زمينه اسوه و نمونه باشد:
قُلْ يٰا أَهْلَ الْكِتٰابِ تَعٰالَوْا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَوٰاءٍ بَيْنَنٰا وَ بَيْنَكُمْ أَلّٰا نَعْبُدَ إِلَّا اللّٰهَ ﴿ آل عمران/ 64. ﴾ بگو: «اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم و بعضى از ما، بعضى ديگر را- غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد.
يعني بياييد بر سر قدر مشتركها و نقطۀ اصلى كه همگى بر آن اتفاق نظر داريم، توافق كنيم كه جز خدا را نپرستيم. انتخاب اهل كتاب و پيروان اديان آسمانى و توحيد به اين دليل بوده كه قدر مشترك بين اسلام و آنها در مقياس وسيعى وجود داشته و تفاهم روى آن به آشكارى قابل عمل بود. تفاهم بر سر مسئلۀ توحيد در عبوديت (منحصر نمودن پرستش به خدا) كه در يك جمله خلاصه مىشود، كاربردى وسيع و نتايج گسترده و بسيار عميقى به دنبال خواهد داشت. تفاهم در اين زمينه هم مىتواند توافق و وحدت نظر ايجاد كند و هم بسيارى از انحرافات و نقطه ضعفها و نهايتاً اختلافاتى را كه وجود دارد از ميان ببرد.
شيوۀ عمل پيامبر (ص) در اجراى اين فرمان الهى خود بيان كنندۀ اهميیت قاعدۀ الزامآور تفاهم در حقوق بين الملل اسلام است. (عمید زنجانی، 1421ه. ق. ج3، ص 453)
گرچه نيازى به توضيح در زمينۀ اصل امكان تفاهم در زندگى جمعى بشر نيست، زيرا توجه به موهبت الهى تفكر و ادراك از يك سو و واقعيتهاى عينى و تجربيات ارزشمند بشرى از سوى ديگر در اين زمينه ما را از پرداختن به اثبات اصل امكان تفاهم بىنياز مىكند، لیکن باید گفت اصل تفاهم سران سیاست در عرصه داخلی و بینالمللی همسو با ملاکهاي اسلامی که نفی سلطه بیگانگان بر مسلمین و حفظ اقتدار مسلمانان است بر صلح و ارامش مردم در جامعه اسلامی مؤثر بوده و زمینه ساز اصلاح بین مردم است .
لاَ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً ﴿نسا114﴾
در آیه مورد بحث اصلاح بین مردم به عنوان امری شناخته شده است که موجب رضایت خداوند است و از امور معنوی است که آثار آن بر روی زندگی افراد بسیار است.
سبک زندگی اسلامی متأثر از سبک روابط کلان در عرصه سیاست است. اگر مبنای سیاست و روابط بین دولتمردان و سران تفاهم باشد در میان سطوح مختلف اجتماع این تفاهم الگوگیری میشود.
4-3. اصل مشاركت و تعاون
همكارى و تعاون در تاريخ زندگى بشر پديدۀ اجتماعى ناشناختهاى نيست. نخستين روزهاى زندگى جمعى انسان با تعاون آغاز شده است و فرهنگ و تمدن بشرى طى قرون متمادى با تعاون شكل گرفته است. اصولًا زندگى اجتماعى و نظام بين المللى بدون همكارى و تعاون چگونه مىتواند جامۀ عمل به خود بپوشد. مسائل سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى بشر آن قدر به هم مرتبط و آميخته است كه به اقدام مشترك نياز مبرم دارد. اقدام مشترك جز از طريق مشاركت و تعاون بين المللى امكانپذير نيست. (عمید زنجانی، ج3، ص456) و مشكلات حکومتی و سیاسی به اندازهاى است كه جز با نيروى حاصل از مشاركت و تعاون ملتها قابل حل نيست.
قرآن ضمن تأكيد بر اصل تعاون و مشاركت كه يك اصل عقلائى پذيرفته شده در جوامع بشرى است و منطبق با منطق زندگى مىباشد، با مشخص كردن محور اصلى آن، قلمرو وسيعى را براى مشاركت و تعاون باز نموده و آن را به صورت صددرصد انسانى مطرح كرده است:
تَعٰاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوىٰ وَ لٰا تَعٰاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوٰانِ ﴿مائده2﴾ (در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همكارى ننماييد!).
اين نوع تبيين از تعاون، از يكسو افقهاى جديدى را براى همكارى و تعاون باز مىكند و از سوى ديگر از سوء استفاده از اين نيروى عظيم بالقوۀ بشرى در راه فساد و تباهى جلوگيرى مىنمايد.
4-4. اخلاق سیاسی
در سیاست اگر حاکمان جامعه اسلامی سلوک دینی داشته و بر اساس آموزههای اسلامی زندگی کنند و صفات انسانی مانند ساده زیستی ، تواضع ، مشورت با مردم و متخصصین را در برنامههای خویش داشته باشند از لغزش و خطا مصون مانده و مردم به آنان اعتماد کرده و از ايشان تبعیّت میکنند و بالعکس اگر اخلاق سیاستمداران یک جامعه به دور از خردورزی بوده منجر به عدم رضایت مردم و سلب اعتماد نسب به حاکمان شده در نتیجه عدم تبعیّت از آنان را به دنبال خواهد داشت.
از سوی دیگر داشتن روحیّه سعه صدر و عفو عمومی از ویژگی بسیار ارزشمند حاكم است. در صدر اسلام نیز پیامبر(ص) با بکارگیری این دو اصل مهم رهبری را به دست گرفتند. پیامبر(ص) حتّی نسبت به دشمنان سرسخت خویش، اعلان عفو عمومی نمودند. در سال فتح مکّه که مسلمانان پیروز مندانه وارد مکّه شدند، با آنکه مکیّان، آن حضرت و مسلمانان را بسیار آزرده بودند و خود مشرکان نیز خود را مستحق هر گونه انتقامجویی میدیدند، امّا انتظار کرم و بزرگواری هم داشتند. رسول خدا(ص) آنان را بخشيدند. (مغازی، 1405ه. ق. ج2، ص835) و فرمودند: «انتم الطلقاء» (حميري، 1413، ص384)
از مهمترین اخلاق سیاسی، صدق است که تنها به عنوان یک خصلت فردی نیست بلکه در سطح اجتماع و سیاست نیز از مهمترین ویژگیهای حاکمان سیاسی است. گاهی کسانی برای خودنمایی و شهرت طلبی به مبارزه میپردازند تا خود را چهرهای انقلابی معرّفی کنند. لیکن رجال سیاسی بايد صداقت سیاسی داشته باشند، به این معنی که عملکردها، شعارها، اهداف و جهتگیری فعالان سیاسی، برخاسته از ایمان و الهام گرفته از تعهد و برای کسب رضای الهی باشد و از هر گونه سیاست کاری و دروغ و جعل و تهمت و کتمان حقایق پرهیز شود و استقامت بر سر مواضع حق، دستخوش منفعت طلبی و خود محوری نگردد.
کسی که اهداف اصلی خود را در یک عمل سیاسی از دید مردم پنهان میکند مانند … چهره به ظاهر انقلابی برخی سران احزاب گویای فقدان صداقت سیاسی است. (محدثی، صص242-243)
سبک معاشرت سیاسی و داشتن سیره صحیح و اخلاق سیاسی به مردم یک کشور عزّت نفس، اقتدار و روحیّه عدالت طلبی و استقلال خواهی میبخشد و به طوری که مردم یک ملّت خوی رهبرانشان را به خود میگیرند.
5-اقتصاد و سبک زندگی اسلامی
نظام اقتصاد اسلامی، نگرشی جامع به جنبههای مادی و معنوی انسان دارد، به همه ابعاد فردی و اجتماعی انسان و حیات دنیایی و آخرتی او توجّه داشته و در صدد پاسخگویی به انواع خواستهها و تمایلات عقلانی و عاطفی اوست؛ از این رو کوشش برای رسیدن به رشد و توسعه در ابعاد مذکور از یکدیگر تفکیک ناپذیر است.
در واقع تلاش برای تأمین معاش معارض با آخرت نداشته بلکه جهت دهنده به فعالیّت انسان است. (خلیلیان ، 1390، صص78-79)
5-1. کسب و کار
برخی از نظریه پردازان غربی معتقدند که اخلاق کسب و کار از اخلاق دینی جدا بوده و متفاوت است. به اعتقاد مدافعان این دیدگاه، همچون آلبرت کار(Albertz. carr)، پیتر فرنچ(Peter French)، میلتون فریدمن
(Milto Friedman)، کسی که در بازار تجارت وارد میشود و میخواهد به کسب و کار بپردازد لازم است تمام تلاش خود را برای بیشتر کردن منافع و سود مادّی خود مبذول دارد و در این راستا حتّی اگر لازم باشد باید از هنرهای لافزنی، حیلهگری و کتمان حقیقت استفاده کند. تنها محدودیّت او محدودیّت های قانونی است. (توکلی، شماره1، 1388، صص17-18).
آنچه ذکر شد نگاه مادّی و جدا از دین به کسب درآمد است. لیکن دین تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی افراد را تحت پوشش قرار داده، نه تنها از فعالیّت اقتصادی حمایت میکند بلکه برای انجام کسب و افزایش روزی حلال راهکار ارائه میدهد.
اولین شاخص اسلامی در اقتصاد، توسعه اقتصادی انسان مدار است . مهمترین عامل بنیادی و اساسی برای دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و توزیع مناسب درآمدها و اتّخاذ الگوی صحیح مصرف در جامعه اسلامی این است که افرادی صالح و شایسته، آگاه و متعهد همراه با مهارتهای مورد نیاز کشور تربیت شوند. (خلیلیان اشکذری، ص89)
دومین شاخص، تولید و سرمایهگذاری صحیح در جهت استفاده از منابع موجود و آبادانی زمین و منابع طبیعی است. اسلام از نظر فکری، اندیشه بشر را به کار و تولید متوجه ساخته و او را به آن ترغیب و برای کوشش انسان ارزش بسیاری قائل شده تا آنجا که کرامت و مقام انسان را نزد خداوند به آن مرتبط دانسته است. (حرعاملی، ج12، ص37) حضرت رسول(ص) کسب و درآمد مشروع را یکی از عوامل رسیدن به سعادت انسانی معرّفی میکند و میفرمایند: هرکس از دسترنج حلال خود امرار معاش کند، درهای بهشت برای او گشوده میشود تا از هر دری که میخواهد وارد شود. (مجلسی، 1430،ج103، ص10)
از جهتی اسلام بر عمران و آبادی زمین تأکید میکند: . . . هُوَأَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا . . . ﴿هود/61﴾ اوست که شما را از زمین آفرید و آبادی آن را به شما واگذاشت.
کلمه عمارت بدین معناست که بشر زمین را از حال طبیعیاش به حالتی که بتوان از فواید مورد انتظار آن استفاده کرد بگرداند؛ مانند ساختن منزل برای سکونت، مسجد برای عبادت، کشت برای برداشت و ایجاد باغ و بستان برای استفاده از میوه و تفریح در آن؛ کلمه استعمار به معنای طلب آبادانی است به این صورت که از انسان خواسته شده زمین را به گونهای بسازد که بشود از منافعش بهره برد. (طباطبایی، 1385، ج10، ص320)
سومین شاخص توسعه اقتصادی از دیدگاه اسلام توزیع عادلانه و منصفانه است. اسلام، عوامل تولید را از جهت چگونگی توزیع درآمد در یک سطح قرار نمیدهد؛ بلکه محصول و درآمد تولید را فقط در مالکیّت کسی میداند که روی مواد اولیّه کار کرده باشد. صاحبان ابزار تولید که از وسایل آنها استفاده شده، سهمی از محصول نمیبرند در مقابل خدماتی که زمین و ابزار کار برای تولید ارائه میدهند، مستحق دریافت اجرت المثل هستند. البته طبق قرارداد صاحب ابزار تولید میتواند سهمی از محصول را مالک شوند. (ر. ک. خلیلیان، ص137)
5-1-1 . کار حلال، روزی حلال
کار و تلاش در جهت کسب روزی باید بر اساس موازین شرعی و در چارچوب مقررات الهی باشد. این یکی از مشخصههای سبک زندگی اسلامی در حوزه کسب و کار است. به همین دلیل آموزش احکام شرعی و موازین الهی برای کسانی که در حوزه کار و تجارت فعالیّت میکنند توصیه اکید شده است بدون آشنایی با جزئیات احکام شرعی در این حوزه ممکن است فرد مبتلا به برخی از رذایل اخلاقی و رفتارهای خلاف شرع بشود.
پیامبر اکرم میفرمایند: هیچ کس از دنیا نمیرود مگر آنکه روزی خود را به نحو کامل دریافت خواهد کرد. پس تقوای الهی داشته باشید و در طلب روزی اعتدال و میانه روی داشته باشید. دیر کرد در رزق موجب نشود که از راه معصیّت خداوند آن را طلب کنید. خدا ی تبارک و تعالی روزیها را در میان همه مردم به صورت حلال و نه حرام تقسیم کرده است، پس کسی که تقوای الهی پیشه کند و صبر داشته باشد خدا روزی حلالش را میرساند و کسی که حجاب پوشش را بدرد و عجله کند و از غیر راه حلال کسب کند، خداوند از رزق حلالش میکاهد و در روز جزا نیز از او حساب میکشد. (الکلینی، ج5، ص8)
نکاتی که در رابطه با حدیث ذکر شده قابل استفاده است:
الف: انسانها نباید بیش از اندازه در جستجوی مال باشند زیرا رزق هرکس معیّن است؛
ب: اسراف سبب خروج از اعتدال شده و منجر به کسب غیر حلال میشود.؛
ج: هرکس صبر پیشه و در مسیر صحیح جهت کسب گام بردارد خداوند روزیاش را تأمین میکند؛
د: هرگز نباید از کسب روزی حلال ناامید شد چون خداوند وعده رساندن روزی را داده و، وعده خداوند تخلف ناپذیر است.
نتیجه گیری:
پارادایمهای اسلامی در حوزهی اخلاق، خانواده، اجتماع، سیاست و اقتصاد بر مبنای توحید و هدایت پایهگذاری شدهاند و هماهنگ با استعدادها و ظرفیّتها جامعهی بشر میباشند.
اخلاق به عنوان اصلی ترین مبنای سازندگی و تعالی، در اسلام مورد تأکید فراوان قرار گرفته به طوری که در نهاد خانواده و اجتماع و در عرصه تجارت و سیاست فقدان آن سبب تضعیف و اضمحلال عرصهی مرتبط میگردد.
خانواده مهمترین نهاد اجتماع است و اصل رعایت حقوق متقابل، مسئولیّت پذیری و احسان و گذشت شاکله اصلی آن را تشکیل میدهند. هریک از اعضای خانواده بايد با تلاش و کوشش سبب موفقیّت خانواده شوند و آرامش کافی برای یکدیگر فراهم کنند تا اعضا بتوانند استعدادهای خویش را گسترش دهند.
سیاست در جامعه اسلامی باید بر مبنای توانمندی اجرایی و اخلاقی باشد و کسانی که در رأس حکومت قرار دارند از تقوای لازم را برای اجرای عدالت داشته باشند. اگر حکام جامعه اسلامی اهل عمل نباشند مفاسد اجتماعی روز افزون خواهد شد به طوری که تحقق اصل عدالت و پیشرفت با مشکل جدّی در عرصه حکومت روبرو خواهد شد.
اقتصاد اسلامی بر پایه سه شاخص: تربیت نیروی متخصص و متعهد، تولید و توزیع عادلانه میباشد. اگر درآمدها از منابع مشروع تأمین شود و الگوی مصرف به دور از هرگونه اسراف و افراط در جامعه تحقق یابد و مردم جامعه اسلامی به سبک اسلامی زندگی خویش را سازماندهی کنند مشکلات اقتصادی مرتفع خواهد شد.
کتابنامه:
قرآن کریم
نهج البلاغه، مترجم: شهیدی، جعفر، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1378ش.
ابن بابویه، محمدبن علی، من لایحضره الفقیه؛تصحیح، غفاری، علیاکبر، قم: دفتر تبلیغات، 1413ق.
توکلی، جواد، درآمدی بر فلسفه اخلاق تجارت با رویکرد اسلامی؛ فصلنامه معرفت اخلاقی، شماره1، 1388.
حرعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه؛ بی نا،بیروت: 1391ق.
حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، 1جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1413 ق.
خلیلیان اشکذری، محمدجمال، شاخصهای توسعه اقتصادی ازدیدگاه اسلام؛قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1390ش.
خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1377.
داودی نژاد، مسلم، رازهای ارتباط با جنس مخالف؛ مشهد: مهر فاطمه(س)، 1391.
راسل، برتراند، جهانی که من میشناسم؛مترجم: عباسی، روح الله، تهران: امیر کبیر، 1342.
سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی؛قم: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم علوم انسانی دانشگاهها، 1371.
سبحانی، جعفر، نظام اخلاقی اسلام؛چاپ نهم، قم: موسسه بوستان کتاب، 1391.
شریفی و همکاران، احمد حسین، همیشه بهار؛ قم: دفتر نشر معارف، 1391.
طباطبائی، محمد حسین، المیزان؛تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1385.
عروسى حويزى عبد على بن جمعه، تفسير نور الثقلين، انتشارات اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1415 ق.
عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی؛ چاپ چهارم، تهران: امیرکبیر، 1421.
فوکویاما، فرانسیس، فرهنگ رفاه؛مترجم: امیری، مجتبی، تهران: وزارت امورخارجه، 1374.
——— ، زناشویی و اخلاق؛مترجم: افشار، مهدی، تهران، 1362.
کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی؛تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1320.
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1430.
محدّثی، جواد، اخلاق معاشرت؛چاپ سی وسوم، قم: موسسه بوستان کتاب، 1391.
محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه؛قم: دارالحدیث، 1416ه. ق.
مشکینی، علی، درسهای اخلاق؛مترجم: فیض، علیرضا، قم: معراج، 1380.
مكارم شيرازى ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
مطهری، مرتضی، ده گفتار؛تهران: صدرا، نوبت ششم، 1369.
——— ، مجموعه آثار(فقه وحقوق)؛تهران: صدرا، 1384.
———- ، مسأله حجاب؛ تهران: صدرا، 1361.
نجفآبادى، حسين على منتظرى - مترجم: صلواتى، محمود و شكورى، ابوال، مبانى فقهى حكومت اسلامى، قم: مؤسسه كيهان، 1409ق.
واقدی، محمد بن عمر، مغازی؛ قم: نشر دانش اسلامی، 1405ق.
1 )دکترای فقه و حقوق خصوصی، سطح سه گرایش تفسیر و علوم قرآن معاونت پژوهش و مدرس حوزه و دانشگاه soahangaran@gmail. com /
[2] . هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است.
#فارس #فارس_مدرسه_معصومیه س_ شیراز #نکات پژوهشی
آنچه در نگارش یک مقاله مورد نیاز است
بخش اول: چکیده و کلمات کلیدی
چکیده مهم ترین بخش از یک مقاله می باشد که در قالب چند خط کل مقاله را برای خواننده توضیح می دهد. در واقع خوانندگان بر اساس همین چکیده تصمیم می گیرند که مقاله را برای خواندن انتخاب کنند یا نه. در نتیجه هر چه چکیده مقاله خود را جذاب تر بنویسید مقاله شما شانس بیشتری برای خوانده شدن خواهد داشت.
کلمات کلیدی یا کلید واژه ها عبارتند از سه تا شش واژه مهم و اساسی که کل مقاله بر مبنای آنها نوشته شده است. این کلمات بلافاصله بهد از چکیده نوشته می شوند.
بخش دوم: مقدمه
بعد از چکیده، اولین بخش از تنه اصلی مقاله، مقدمه می باشد که یک توضیح جامع و کامل از ادبیات پژوهشی، موضوع اصلی مقاله، فرضیات و اهداف را ارائه می دهد. مقدمه در یک صفحه تهیه شود. در پاراگراف اول مقدمه ابتدا به شرح و بیان ادبیات پژوهش و مبانی نظری پرداخته می شود. هدف از مبانی نظری این است که تعاریف و مفاهیم مورد استفاده در تحقیق را روشن کنیم و مطالعات مشابهی را که قبلا توسط محققان دیگر انجام شده ارائه دهیم. سپس اهیمت و ارزش موضوع شرح داده می شود. در پاراگراف سوم اهداف پژوهش ارائه شده و مساله اصلی تحقیق مطرح می شود. سعی کنید که این بخش از مقاله را با مطالب غیر ضروری پر نکنید. هر چه مقدمه شما مفید و کوتاهتر باشد، بهتر خواهد بود.
بخش سوم: روش تحقیق
در این قسمت، نحوه جمع آوری اطلاعات و تکنیک های مطالعه برای جمع آوری اطلاعات بیان می شود. جامعه آماری و در صورت لزوم نمونه های آماری معرفی می شوند. سپس گزاره های تحقیق ارائه می شود. آزمون های آماری مورد استفاده و نرم افزار تجزیه و تحلیل داده نیز معرفی می شود. با توجه به حساسیت بالای این بخش از مقاله، بایستی دقت کافی در نگارش آن داشته باشید. زیرا هرگونه خطا در بخش روش کار، جبران ناپذیر بوده و ارزش و اعتبار کار شما را زیر سوال می برد.
بخش چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
در این قسمت براساس داده های بدست آمده و با توجه به روشهای آماری مناسب به تجزیه و تحلیل داده ها و ازمون فرضیه های پژوهش پرداخته می شود. معمولا برای افزایش دقت محاسبات، نرم افزارهای آماری مانند SPSS بکار گرفته می شود. این تحلیل اساس یک پژوهش علمی است. این بخش نیز اهمیت زیادی دارد، بخصوص برای داوران مجلات که بیشترین توجه را بر روی این بخش از مقاله دارند.
بخش پنجم: بحث و نتیجه گیری
هر مقاله باید با خلاصه و نتیجه گیری دقیق و صحیحی از گامها و دستاوردهای پژوهش همراه باشد. در اینجا نوسنده بایستی نتایج کار پژوهشی خود را با نتایج مطالعات قبلی مقایسه کرده و تحلیل خود را در خصوص تشابهات میان نتایج معنی دار بودن یا نبودن آن بیان کند. برخی داشجویان به اشتباه، نتایج کار خود را مجددا در این بخش تکرار می کنند که کاملا اشتباه بوده و برای داوران مجله اصلا جالب نمی باشد.
صفحه آخر: منابع و مآخذ
سرانجام، باید منابع مورد استفاده برای نگارش مقاله را قید نمایید. این منابع می تواند مقالات چاپ شده، کتاب ها، کنفرانس های علمی بین المللی، سایت های علمی معتبر باشد. هر مجله یا کنفرانس استانداردها خود را در دسترسی منابع قرار می دهد. یک روش استاندارد برای نگارش منبع، سبک APA است. این اصطلاح به عنوان انجمن روانشناسی آمریکا شناخته می شود، که توسط انجمن روانشناسی آمریکا ارائه شده است. برای مثال، در این روش رفرنس ها بصورت نام نویسنده و سال انتشار در داخل متن قید می شوند و لیست منابع در آخر مقاله بترتیب حروف الفبا مرتب می شود.
پیوست ها و توضیحات
لازم به ذکر است که در صورت لزوم کارهای آماری، پرسشنامه یا سایر توضیحات را می توانید در قالب پیوست ها به مقاله خود اضافه کنید. این کار ارزش علمی مقاله شما را بیشتر می کند.
بررسی تطبیقی توحید در تشیع و وهابیت نسترن فرزانگان
چکیده
شرک یعنی انسان موجودی غیر از خدا را مستقل در وجود و در ایجاد و مستقل در مطاع بودن و اثر بخشی بداند.توحید دارای معنایی روشن و فطری است وآن یکی دانستن خدا و نفی تشبیه غیر خدا به خدا است.
در نگاه وهابیت اعتقاد به قدرت غیر از خدا اعم از فرشته یا انسان یا پیامبر یا امام شرک است.
اعتقاد به قدرت و تاثیر انسان از دنیا رفته شرک است . اعتقاد به درک داشتن مرده و سلام کردن و تعظیم و احترام و خواندن و چیز خواستن از او شرک است. در حالی که مرز توحید و شرک اذن و استقلال است . بیان شده که خدا ، انبیا و اولیاءاش را ماذون بر اموراتی چه در حیا ت و چه در غیر حیات کرده است و آن ها خود به خود استقلال ذاتی ندارند.
شیعه معتقد است که تمام هستی ملک خدا است و هیچ کس از خود چیزی ندارد. این عطای ملک خدا است و این ملک خدا هیچ تضادی با مبانی توحیدی ندارد. مبانی تفکر شیعی در مورد توحید با مبانی محکم قرآن منطبق است.
کلید واژه: توحید، شرک، اسلام، شیعه، وهابیت.
مقدمه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام این مذهب را ترسیم کرده و شبهات را از آن زدوده اند و علمای اسلامی تا کنون در صدد تثبیت و تبیین آن برآمده و حقانیت آن را به اثبات رسانده اند. استکبار جهانی و صهیونیزم که نابودی خود را در هدایت بشر می بینند با نیرنگ و دروغ و افتراء سعی در مکدر کردن خورشید منور تشیع دارند و با استفاده از نا اهلان و بی خردان جمودالفکر به کشتن و تکفیر مسلمانان مومن و موحد می پردازد.
آن چه که مخالفان تفکر شیعی در مبانی توحیدی مطرح کردند نه تنها عین توحید نیست بلکه خود نوعی شرک است.
وهابیان با پشتوانه ی دلار های نفتی به جای این که در صدد اتحاد و یکپارچگی بین امت اسلام در مقابل کفر و دشمن مشترک باشند، هر روزه در حال فتنه گری و تفرقه افکنی بین مسلمانان اند و افراد مذاهب را نزد یکدیگر کافر معرفی می کنند.
در این مقاله دیدگاه تشیع و وهابیت در چهار محور اصلی توحید و شرک از دیدگاه هر کدام نقد علمی شده و آراء و اندیشه های باطل وهابیت بر همگان معلوم شده است. که این تفکرات با هیچ یک از موازین عقلی و نقلی مطابقت ندارد.
مفهوم شناسی
1.توحید
توحید دارای معنایی روشن و فطری است و آن یکی دانستن خدا و نفی تشبیه غیر خدا به خدا است.(موحدی، 1382،ص15).
توحید از ریشه ی «وحد» که دلالت بر انفراد و یگانگی دارد گرفته شده و در اصطلاح به منزله ی پایه ای ترین اصل اعتقادی اسلام، در بیانات دینی، عرف مسلمانان و دانشمندان علوم اسلامی، به معنای اعتقاد به «یگانگی خدا» است.
برخی از گروه های التقاطی، توحیدِ مصطلح در معارف اسلامی را به معنای ایجاد وحدت دانسته اند که سخنی نادرست است و هیچ گونه شاهد و دلیلی در مدارک اسلامی ندارد.
در مدارک اسلامی، آن جا که توحید به منزله ی یک اصل اسلامی مطرح می شود، به معنای یگانه دانستن خدا است؛ نه وحدت گرایی و ایجاد وحدت در هر چیز، یا ایجاد وحدت در امر خاص، مانند ایجاد وحدت در جامعه و از بین بردن طبقات اجتماعی. (مصباح یزدی، 1394،ص 163,164,165).
«قل هو الله أحد»؛ بگو او خدایی است یگانه. (توحید/1)
«و الهکم إله واحد لا اله الا هو…»؛ و معبود شما، معبودی یگانه است که جز او معبودی نیست. (بقره /163).
«لقد أرسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیرهُ»؛ حقیقتا نوح را به سوی قومش فرستادیم پس به ایشان گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او کسی شایسته پرستش نیست. (اعراف/59).
محمد بن عبید گفت: خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم به من فرمود:
به عباسی بگو: از بحث درباره ی توحید و غیر آن دست بکشد و با مردم به مقداری که می شناسند سخن بگوید و از آن چه آن را نا مأنوس می دانند دست بکشد و اگر از توحید پرسیدنت به آنان همان گونه که خداوند عزوجل فرموده بگو: «قل هو الله* احد الله صمد* لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد*» و هرگاه از چگونگی پرسیدند همان گونه که خدا فرموده بگو: «لیس کمثله شئ» و هرگاه از شنیدن پرسیدند، همان گونه که خدا فرموده بگو: «هو السمیع العلیم» با مردم طبق آن چه می شناسند سخن بگو. (صدوق، 1393، ص111,113).
2.اسلام
در لغت به معنای تسلیم و گردن گذاری و قرآن کریم دینی را که به سوی آن دعوت می کند از این روی اسلام نامیده که برنامه کلی آن تسلیم شدن انسان است به خدای جهان و جهانیان که در اثر این تسلیم پرستش نکند جز خدای یگانه را و طاعت نکند جز فرمان او را. چنان که قرآن کریم خبر می دهد اولین کسی که این دین را اسلام و پیروان آن را مسلمان نامید حضرت ابراهیم علیه السلام بود. «ربّنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا اُمۀ مسلمۀً لک»؛ پروردگارا ما را تسلیم فرمان خود گردان و از فرزندان ما نیز امتی را مسلم قرار ده. (ابراهیم/128).
(علامه طباطبایی، 1389،ص27).
3.تشیع
تشیع در اصطلاح از نگرشی برخاسته است که امامت را منصبی الهی دانسته و معتقد است که انتخاب امام به وسیله ی نص و از جانب خداوند صورت می گیرد. در این میان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به پیروی از سنت الهی که در میان انبیای گذشته نیز و جود داشته (به دستور خدا) امامان و اوصیای بعد از خود را معرفی کرده است. (رضوانی، 1387،ص13).
تشیع عبارت است از ایمان به وجود نص از جانب پیامبر صلی الله علیه وآله بر امامت امام علی علیه السلام و خلافت او، بدون آن که در حق او یا فرزندانش غلو شده باشد. (مغنیه، 1384،ص33).
4.شرک
شرک در لغت در آمیختن سهم ها و مشارکت در یک امر می باشد. در معارف دینی، معنا مقابل و متضاد توحید است. به این ترتیب هر گونه نقضِ توحید، شرک می باشد. معنای شرک در تشبیه خلاصه می شود که با همانندی و عدم انفراد یکسان می باشد. بنابراین ملاک اصلی شرک همان تشبیه است. در شرک وحدت خدا نقض می شود در حقیقت باز برگشت شرک به تشبیه است. (موحدی، 1382،ص61,62,65).
5.وهابیت
جنبشی مذهبی که توسط محمد بن عبد الوهاب در قرن هجدهم در نجد عربستان بنیان گذاشته شد و از سال 1744م مورد پذیرش خاندان سعودی قرار گرفت. وهابیان در واقع او را موسس مذهب خود می دانند؛ گرچه آنان در ظاهر این مطلب را اظهار نکرده و خود را سلفی می نامند.
مبانی فکری وهابیت مبتنی بر انحرافات شدید در امور اعتقادی و اثبات شرک و کفر فِرَق اسلامی است که در منطقه ی شام آغاز شد که با مخالفت آشکار دانشمندان بزرگ اهل سنت و شیعه روبرو شد. افکار باطل ابن تیمیه، از سوی محمد بن عبد الوهاب با هماهنگی محمد بن مسعود حاکم درعیه از سر گرفته شد که با نبرد های خونین، بر سواحل خلیج فارس و تمامی منطقه ی حجاز سلطه یافتند.(حسینی قزوینی، بی تا، ص6,12).
6.نسب آل سعود
گفته می شود که شخصی یهودی به نام «مرد خای ابراهیم موسی»که در منطقه «نجد» و «درعیه» تجارت می نمود، برای این که در میان اعراب نفوذ پیدا کند، برای فرزندش به نام «مقرن» زنی از طایفه مسالیخ اختیار کرد. این طایفه بخشی از قبیله ی عَنزَه بود، که به بدی شهرت داشت. از این ازدواج ، محمد و از محمد فرزندی به نام سعود، تولد یافت و از سعود، عبدالعزیز، و از او فهد بن عبد العزیز، پیدا شد.
مدرک این گفتار سخنانی است که در میان کهن سالان منطقه ی درعیه و نجد، دهان به دهان می گردد و حاکمان سعودی، در هیچ اثری آن را ثبت نکرده و اجازه ی ثبت هم نداده اند، اما در سینه ی بازماندگان گذشته حبس شده است. (ابراهیمی،1370،ص20).
چهار محور اصلی تطبیق توحید و شرک ازدیدگاه تشیع و وهابیت
1. توحید ازدیدگاه تشیع
1.1.توحید ذات
نفی مثل و شبه و ندّ و نیز نفی امکان آن ها است و به معنای نفی جزء داشتن است.
امیرالمومنین علیه السلام: «بان من الخلق فلا شئٍ کمثله» (صدوق، باب توحید، ص34).
1.2.توحید صفات
صفات خداوند را باید به صورت تنزیهی و به منظور نفی هر نوع نقض و عجز به کار برد. این صفات مصنوع و مخلوق اند و به خود انسان باز می گردد نه به خدا.
1.3.توحید ربوبیت
مالکیت خداوند استقلالی، ذاتی، حقیقی و بدون طور است و با مالکیت مخلوقات که بالله است معارضه ندارد.
«و لله ملک السموات والارض و الله علی کل شئ قدیر»؛ پادشاهی آسمان ها و زمین از آن خداوند است و او به هر چیز تواناست. (آل عمران/189).
1.4.توحید ولایت
ولایت تشریعی خداوند ذاتی و استقلالی بوده، خداوند حق هر گونه امر ونهی را داراست و موجودی است که ذاتا شایستگی اطاعت دارد.
اطاعت از غیر خدا به امر خدا، اطاعت از خدا است و نپذیرفتن آن سبب خروج از ایمان می باشد.
1.5.توحید عبادت
عبادت مختص خداوند است و کسی جز او شایسته ی عبادت نیست. «و قضی ربّک ألا تعبدوا إلا إیّاه»؛ و پروردگارت حکم کرد که جز او نپرستید. (اسراء/22).
توسل در امور مادی و معنوی عقلا جایز بوده و شرک عبادی نمی باشد. (موحدی،1382،ص245,246,247).
2.توحید از دیدگاه وهابیت
2.1.توحید ربوبی
تنها خدا «رب» و ذات او دارای تمام صفات مطلق و کمال می باشد. توحید در معرفت و اثبات خدا.
2.2.توحید الوهیت
تنها خدا، قابل ستایش و پرستش است و این عقیده را به جای توحید صفاتی و عبادی و افعالی می دانند.
2.3.توحید اسماء و صفات
صفات و اسماء خدا، قدیم است. این قسم از توحید را به جای توحید صفاتی و عبادی و افعالی می دانند.
عقیده ی وهابیون به عقیده ی «اشاعره» باز می گردد که صفات خدا را قدیم می دانند و قرآن مجید را نیز از این جهت که از صفات فعل خدا است، قدیم می دانند.
قرآن و حروف معجم را قدیم می پندارند و خداوند را دارای صفات ذات و صفات فعل می شناسند. (ابراهیمی،1370،ص32,33).
3.حدود شرک از دیدگاه تشیع
3.1.شرک ذاتی
در مقابل توحید ذاتی، به معنای قائل شدن به دوگانگی و چندگانگی در ذات باری تعالی.
3.2.شرک صفاتی
در مقابل توحید صفاتی، به معنای قائل شدن شریکی برای خداوند، در صفات است؛ البته در صفات مبدئیّت و کمالیت و… زیرا صفات خدا نیز عین ذات او قدیم است. البته خدا گونه شدن بر مبنای فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وآله «تخلّقوا باخلاق الله» (مجلسی،1404،ج58،ص129) اشکالی ندارد و از قلمرو معنایی شرک صفاتی خارج است.
3.3.شرک افعالی
در مقابل توحید افعالی، اراده ی مخلوقی را بدون اذن و اراده خدا در امور دخیل دانستن و برای آن حالت استقلالی قایل شدن.
3.4.شرک عبادی
در مقابل توحید عبادی، پرستش غیر خدا و غیر خدارا لایق عبادت دانستن.
(ابراهیمی، 1370،ص29,30,31,32).
4.حدود شرک از دیدگاه وهابیت
شریک قائل شدن برای خدا و استقلال دادن به غیر خدا است. استمداد از ارواح طیبه ی اولیاء و توسل به آن ها به همین دلیل شرک بوده و زیارت اموات و نذر، جهت آن ها و بوسیدن دیوار و ضریح پیامبر صلی الله علیه و آله و… بدعت و حرام است. با این وصف، دایره شرک، وسیع گردیده و هر عملی که مورد عمل صحابه و سلفیون نبوده، یا طبق گفتار پیامبرصلی الله علیه وآله نباشد، بدعت و شرک است. به عقیده وهابیت، پیروان تشیع، که اهمیت خاصی به زیارت انبیاء و اولیاء و حتی، امام زادگان می دهند، مشرک می باشند، یا نوعی شرک در عقیده آن ها رسوخ کرده. (ابراهیمی،1370، ص34).
تطبیق دید گاه های توحیدی تشیع و وهابیت
اگر دو دیدگاه را تطبیق و تقریب دهیم و توحید ذاتی را با توحید ربوبی متداخل بدانیم و توحید الوهی را در قالب افعالی و عبادی بریزیم، توحید صفاتی، با آن بیانی که دانشمندان شیعه گفته اند با توحید اسماء و صفات، برابر و متداخل نبوده و دارای مفاهیمی متفاوت می باشد؛ زیرا مقصود وهابیت این است که خداوند، دارای صفات و اسمایی قدیمی می باشد، همان طور که ذات او قدیم است و این مقصود، به تعدد قدما و عقیده ی اشاعره بازگشت می نماید.
مبنای توحید وهابیون که از ابن تیمیه گرفته شده و او نیز از احمد بن حنبل گرفته است؛ مسلمانان دیگر خصوصا شیعیان را مورد سرزنش و تکفیر قرار داده و توسل و شفاعت و زیارت را خلاف توحید ربوبیت دانسته و معتقدین به این عقاید را مشرک، بدعت گزار واز جرگه ی مسلمین بیرون می دانند.
آنها با تقسیم صفات به فعل و ذات، برای خداوند دست و پای حقیقی و آمدن و رفتن واقعی قائل شده و به ظاهر آیات اکتفا نموده، آیات را تأویل عقلی نمی کنند؛ از این رو مخالفین این عقیده به ویژه شیعیان را که با تعالیم بر گرفته از ائمه معصومین علیهم السلام، آیات مربوط به دیدن و شنیدن و دست و پا و آمدن را، برای خدا در روز قیامت، تاویل می نمایند؛ به عنوان «مأولون» مردود می خوانند. (ابراهیمی،1370،ص36,37,38).
بینش ضد توحیدی وهابیت
وهابیان، قائلند که خداوند دارای دو قلمرو است، یکی مربوط به ذات خودش خواهد بود و کسی حق ندارد وارد این قلمرو گردد، و عبادت و توسل مخصوص به خدا بوده و منحصر به این دایره است؛ و قلمرو دیگر مربوط به امور طبیعی دنیا است که جز کار های عادی مردم است؛ و این مربوط به خود بوده و اراده انسان در آن نقش دارد و کاری به خدا ندارد.
اما از نظر شیعه دو قلمرو برای هستی فرض نمودن و خدا را در مرزی و سایر موجودات، بخصوص انسان را در مرز دیگری دانستن، و بین این دو انفکاک قائل شدن، مردو و خود نوعی شرک است و خدا را نباید از افعال خویش و موجودات جدا کنیم، زیرا ما اعتقاد داریم که «ان القوۀ لله جمیعا» (بقره/165). «لا حول و لا قوۀ الا بالله العلی العظیم» (جمله ذکریه و دعا است). وهابی گری نه تنها یک نظریه ضد امامت است، بلکه پیش از آن که ضد امامت باشد ضد توحید وضد انسان است.
از آن جهت ضد توحید است که به تقسیم کار بین خالق و مخلوق قائل است و به علاوه به یک نوع شرک ذاتی خفی قائل است. از آن جهت ضد انسان است که استعداد انسانیِ انسان را که اورا از ملائک برتر ساخته و به نص قرآن کریم خلیفۀ الله است و ملائک مامور سجده به او، درک نمی کند و او را در حد یک حیوان طبیعی تنزل می دهد. (مطهری، بی تا، ج2، ص116,117).
کفر و ایمان
از خصوصیات وهابیون غلو و افراط گری در تکفیر و نسبت شرک به علمای اسلام و تکفیر اشخاص است.
محمد بن عبد الوهاب معتقد به کفر تمام مردم قبل از خودش و دعوتش بوده است، و تنها او بوده که توحید را آورده است و قبل از دعوت او به توحید، هیچ کس معنای کلمه توحید را نفهمیده.
(دحلان، 1414،ج10،ص51).
نتیجه
مرز بین توحید و شرک دو چیز است. اگر ما معتقد شدیم موجودی بی نیاز از خدا در عالم موثر است و مستقل از خدا کار می کند و او مستقل از خدا احیا کننده و روزی دهنده و… است این شرک می باشد.
اما اگر گفتیم خدا او را ماذون کرده است و به او اذن تکوینی داده است که در عالم موثر باشد و این قدرت را به او هبه کرده که مثل خورشید حرارت بخش عالم وجود باشد این اعتقاد عین توحید است و به تعبیر شهید مطهری قدرت از اویی دارد.
پس مرز میان توحید وشرک اذن است. اگر اذن آمد توحید و اگر استقلال آمد شرک است.
شیعه معتقد است ائمه به اذن الله دارای توانایی هایی هستند آن چنان که حضرت عیسی علیه السلام طبق آیه 48 سوره آل عمران خالق پرنده، شفا دهنده ی کور مادر زاد و برطرف کننده ی بیماری های پوستی و زنده کننده مرده می باشد. اما همه ی این ها به اذن الله است.
اذن خدا هم به این معنا است که خداوند به او چنین قدرتی عطا کرده و او از خود استقلالی ندارد واین که جلوی فعل او را نمی گیرد. پس مرز توحید و شرک می شود اذن و استقلال.
منابع
1.قرآن.
2. ابراهیمی، محمد حسین، تحلیلی نو بر عقاید وهابیان، چاپ دوم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1370.
3.حسینی قزوینی، سید محمد، وهابیت از منظر عقل و شرع، جلد اول، چاپ نهم، قم، انتشارات موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)، بی تا.
4.دحلان، زینی، الدررالنسیۀ، جلد 10، انتشارات مکتبه الحقیقه، استانبول، 1414.
5.رضوانی، علی اصغر، وهابیان را بهتر بشناسیم، چاپ دوم، قم، انتشارات دلیل ما، 1389.
6.صدوق، محمد بن علی بن بابویه، توحید در اعتقادات شیعه به یگانگی خدا و نفی جبر و تشبیه، ترجمه: محمد علی سلطانی، چاپ دهم، تهران، انتشارات ارمغان طوبی، 1393.
7.طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، به کوشش سید هادی خسرو شاهی، چاپ ششم، قم، انتشارات بوستان کتاب، 1389.
8.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، جلد 58، تهران، مکتب الاسلامیه، 1404.
9.مصباح یزدی، محمد تقی، خدا شناسی، تحقیق و باز نگری: امیر رضا اشرفی، چاپ دوم، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1394.
10.مطهری، مرتضی، جهان بینی توحیدی، جلد2، چاپ صدرا، تهران، بی تا.
11.مغنیه، محمد جواد، الشیعه فی المیزان، قم، انتشارات دارالکتاب الاسلامی، 1384.
12.موحدی، عبدالعلی، حقیقت توحید توهم شرک، چاپ اول، تهران، انتشارات مکیال، 1382.